کاهش تورم سخت تر از آن چیزی است که بازارها فکر میکنند.
سرمایه گذاران روی روزهای خوب شرط بندی میکنند اما دورنمای محتمل مطلاتم است
با وجود اینکه پرتفوی سهام و اوراق قرضه در طول یک سال گذشته چقدر بد عمل کرده اند ، ممکن است متوجه نشده باشید که بازارهای مالی در خوش بینی محض قرار دارند. بهتر از این هم نمی شود حال امروز سرمایه گذاران را توصیف کرد
بسیاری از آنها شرط بندی کرده اند که تورم، بزرگترین مشکل اقتصاد جهان، بدون هیاهوی زیاد از بین خواهد رفت. بسیاری فکر می کنند که نتیجه ، کاهش نرخ بهره در پایان سال 2023 خواهد بود که به اقتصادهای بزرگ جهان – و مهمتر از همه آمریکا – کمک می کند تا از رکود اقتصادی فاصله بگیرند.
سرمایه گذاران در حال قیمت گذاری سهام برای اقتصادی مشابه دوران رونق هستند که در آن سود شرکت ها به طور سالم رشد می کند در حالی که هزینه سرمایه کاهش می یابد.
بازارهای سهام امریکا از ابتدای سال تا کنون با این رویکرد نزدیک به 8 درصد رشد کرده اند. ارزش شرکتها حدود 18 برابر درآمدهای آتی آنهاست این میزان پی بر ای برابر است با سالهای 2002 و 2019 که در آن زمان هم در همین حدود بود. اما در سال 2024 انتظار میرود این درآمدها تقریباً 10 درصد افزایش یابد.
این فقط بازارهای آمریکا نیستند که جهش کرده اند. سهام اروپا تا حدودی به لطف زمستان گرم که قیمت انرژی را ارزان کرده است، حتی بیشتر افزایش یافته است. پول به سمت اقتصادهای نوظهور سرازیر شده است که از مواهب دوگانه چین برخوردارند آنها هم سیاست مبارزه با کرونا را کنار گذاشتند و از طرفی دلار را برای تقویت صادرات گران میکنند.
این یک توهم بزرگ است. متأسفانه نبرد جهان با تورم هنوز به پایان نرسیده است. و این بدان معناست که بازارها ممکن است با یک اصلاح ناخوشایند روبرو شوند.
برای نشانه ای از آنچه سرمایه گذاران را امیدوار کرده است، به آخرین آمار قیمت مصرف کننده آمریکا که در 14 فوریه منتشر شد نگاه کنید. آنها در طول سه ماه منتهی به ژانویه نسبت به هر زمان دیگری از آغاز سال 2021 تورم کمتری را نشان دادند.
بسیاری از عواملی که برای اولین بار باعث افزایش تورم شدند، از بین رفته اند. زنجیرههای عرضه جهانی دیگر تحت تأثیر تقاضای فزاینده برای کالاها قرار نمیگیرند و به دلیل همهگیری مختل نمیشوند. قیمت کالاها در حال کاهش است و ریزتراشه های زیادی وجود دارد. قیمت نفت امروز کمتر از قبل از حمله روسیه به اوکراین در یک سال پیش است. تصویر کاهش تورم در سراسر جهان تکرار می شود: نرخ تولید ناخالص داخلی در 25 کشور از 36 کشور عمدتاً ثروتمند کشورهای OECD در حال کاهش است .
با این حال، نوسانات در روند اصلی اغلب تورم را پنهان می کند. اما اگر به جزئیات نگاه کنید، به راحتی می توانید متوجه شوید که مشکل تورم حل نشده است. قیمتهای «هسته» آمریکا، که غذا و انرژی ناپایدار را حذف میکند، در سه ماه گذشته با سرعت سالانه 4.6 درصد رشد کرد و به آرامی شروع به شتاب کرد.
منبع اصلی تورم در حال حاضر بخش خدمات است که بیشتر در معرض هزینه های نیروی کار قرار دارد. رشد دستمزد در آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزلند هنوز بسیار بالاتر از نرخ تورم 2 درصدی بانکهای مرکزی مربوطه است. رشد دستمزد در منطقه یورو کمتر است، اما در اقتصادهای مهمی مانند اسپانیا افزایش می یابد.
با توجه به قدرت بازار کار، این نباید تعجب آور باشد. شش کشور از گروه هفت کشور بزرگ ثروتمند از نرخ بیکاری نزدیک به پایینترین نرخی که در قرن حاضر دیده شده است، برخوردار هستند این اصلی ترین هشدار است.
آمریکا پایین ترین نرخ بیکاری را از سال 1969 را تجربه میکند.
در ادامه هر اتفاقی که بیفتد، تلاطم بازار محتمل به نظر می رسد. در هفتههای اخیر، سرمایهگذاران اوراق قرضه به سمت این پیشبینی حرکت کردهاند که بانکهای مرکزی نرخهای بهره را کاهش نمیدهند، بلکه نرخهای بهره را بالا نگه میدارند. اگر نرخ ها بدون آسیب جدی به اقتصاد بالا بمانند، تورم همچنان به کاهش خود ادامه می دهد. اگر این اتفاق بیفتد، بازارها با رشد اقتصادی قوی تقویت خواهند شد. با این حال، نرخهای بالاتر دائماً به سرمایهگذاران اوراق قرضه ضرر وارد میکند و در ادامه افزایش نرخ بهره توجیه خرید سهام را از بین میبرد
با این حال، احتمال اینکه نرخ های بالا به اقتصاد آسیب برساند، بسیار بیشتر است.
در دوران مدرن، بانکهای مرکزی در اجرای «فرود نرم» بد عمل کردهاند، که در آن چرخهای از افزایش نرخ بهره را بدون در نظر گرفتن عواقب نشان میدهند.
تاریخ مملو از نمونه هایی از سرمایه گذاران است که به اشتباه رشد قوی را در پایان دوره انقباض پولی پیش بینی می کنند، این امر حتی در شرایطی که تورم کمتری نسبت به امروز دارد نیز صادق بوده است. اگر آمریکا تنها اقتصادی بود که وارد رکود شده بود، بسیاری از کشورهای دیگر جهان در کنار امریکا سقوط میکردند امروز که شرایط به مراتب بحرانی تر از آن است که بتوان گفت رکود فقط برای امریکاست
همچنین این احتمال وجود دارد که بانک های مرکزی که با مشکل سرسخت تورم مواجه هستند، توان تحمل رکود را نداشته باشند. در عوض، ممکن است اجازه دهند تورم کمی بالاتر از اهداف آنها باشد. در کوتاه مدت، این امر باعث بالا رفتن هیجان اقتصادی می شود. همچنین ممکن است در درازمدت منافعی را به همراه داشته باشد: در نهایت نرخهای بهره به دلیل تورم بالاتر، بالاتر میرود، آنها را با خیال راحت از صفر دور نگه میدارد و به بانکهای مرکزی مهمات پولی بیشتری در طول رکود بعدی میدهد. به همین دلیل، بسیاری از اقتصاددانان هدف تورم ایده آل را بالای 2 درصد می دانند.
با این حال، مدیریت چنین جنگی بدون ایجاد ویرانی و خسارت وظیفه بزرگیست که بر گردن بانک های مرکزی افتاده . بانک های مرکزی چه بخواهند و چه نخواهند سرمایه گذاران نه آمادگی برای پرداخت ویرانی و خسارت شرایط رکود را دارند و انتظارش را دارند
از طرفی هم بانک های مرکزی سال گذشته را صرف تاکید بر تعهد خود به اهداف فعلی خود کرده اند که اغلب توسط قانونگذاران تعیین می شود و آینده را رها کرده اند. کنار گذاشتن یک سیاست پولی و استقرار سیاست جدید دیگر یک چالش سیاست گذاری یک نسل است. در دهه 1970، عدم شفافیت در مورد اهداف سیاست پولی منجر به نوسانات وحشیانه در اقتصاد شد و به عموم مردم و سرمایه گذاران آسیب رساند.
بازگشت مجدد
تا کنون بانک های مرکزی دنبال کردن سیاست های پولی دراز مدت را رها کرده اند. از طرفی حتی اگر این سیاست ها ادامه داشته باشد ،سیاستمداران قصد ندارند هزینه های رکود حاصل از افزایش نرخ بهره را همانند اعتصاب ها ،رکود را پرداخته و این ها به نام آنها تمام شود.
سرمایه گذاران خود را برای ناامیدی آماده کرده اند.
مقاله از اکونومیک
ترجمه و تدوین از تحلیلگر
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.