استراتژی سرمایهگذاری لایهای (Layered investment)
اما آیا همه این استراتژیها برای سرمایهگذاری در ایران هم میتواند کارامد باشد؟ کدام سرمایهگذاری بیشترین بازده را دارد؟ ایراد استراتژی سرمایهگذاری در داخل ایران چیست؟ اگر میخواهید به پاسخ همه این سوالات برسید و با یک استراتژی سرمایهگذاری جدید آشنا شوید، پیشنهاد میکنم چندبار این مقاله را با دقت مطالعه کنید!
لزوم سرمایهگذاری
همه ما درطی چند دهه اخیر درگیر تورمهای بعضا بسیار زیادی در کشورمان بودیم. در این مقاله کاری به چرایی و چگونگی ایجاد این تورم نداریم و فقط میخواهیم یاد بگیریم که چگونه میتوانیم از بدترین شرایط نیز بهنفع خود و برای سودآوری بیشتر استفاده کنیم.
تنها نکتهای که همه میدانیم و به آن واقفیم، این است که این تورم از ارزش سرمایههای نقدی ما در طول زمان کم میکند و قدرت خرید ما نیز کاهش مییابد. لزوم سرمایهگذاری از اینجا شکل میگیرد، بهاین ترتیب روزی رسید که بالاخره مردم تصمیم گرفتند بهجای پسانداز، همان پول را سرمایهگذاری کنند تا ارزش آن حفظ شود.
اما از آنجایی که انسان همیشه کمالگرا است، پس سعی دارد که همیشه به بهترین شکل و سودآورترین حالت ممکن سرمایهگذاری کند. برای همین بسیاری از مردم، درطول مدت سرمایهگذاری، انتخاب خود را با باقی گزینههای سرمایهگذاری مقایسه میکنند. بهعنوان مثال میگویند که اگر بهجای خرید فلان خودرو، پولم را در سهام X سرمایهگذاری میکردم اکنون وضعم خیلی بهتر بود.
تورم، ماری که سودهای ما را میبلعد!
در بازار بورس، قیمت سهم ما رشد میکند و ما سود میکنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این سودها وقتی از بازار خارج میشوند، وارد بازارهایی نظیر مسکن و خودرو و طلا و ارز میشوند و باعث بالا رفتن قیمت آنها میشوند. این مسئله درنهایت باعث میشود تا تورم در کشور نیز افزایش یابد و وقتی که نرخ تورم بالا برود، دوباره همهچیز گران خواهد شد. بهعبارت دیگر این مسئله باعث میشود تا تورم بخشی از سودهای ما را ببلعد.
بهعنوان مثال فرض کنید، من خودروی پراید خود را در ابتدای سال ۱۳۹۸ به مبلغ سی میلیون تومان فروخته و پولش را با خرید سهمی در بورس ایران سرمایهگذاری کردم. اکنون و در سه ماهه اول سال ۱۳۹۹ قیمت آن سهم ۱۰۰۰% رشد داشته است (ده برابر). روی کاغذ اگر من سهامم را بفروشم و نقد کنم، نسبت به شرایط پیش از ورود به بورس، باید قدرت خرید ده خودروی پراید مشابه خودروی قبلم را داشته باشم. اما با کمال تعجب میبینیم که قیمت خودرو هم افزایش داشته است. قیمت همان خودرو اکنون حدود چهل و پنج میلیون تومان است که باعث میشود تا قدرت خرید من کاهش یابد. یعنی بهجای قدرت خرید ده پراید، اکنون من فقط میتوانم پنج پراید بخرم.
سوال: پراید من را چهکسی خورد؟
جواب: همزمان با سود شما تورم در کشور نیز افزایش مییابد. به عبارتی دیگر تورم نیمی از سود شما را بلعیده است.
کاهش قدرت خرید در اثر تورم
اکنون یک عده میگویند که بازهم نسبت به قبل سرمایهاش پنج برابر شده است و سود کرده. درست است که در مثال بالا سرمایهگذاری سودده بوده. اما خوب این مسئله خیلی بیشتر دردناک میشود وقتی که من سهمی را میخریدم که در مدت زمان مشابه، سودی کمتر از مقدار تورم داشته باشد. بهعنوان مثال فرض کنید که بعد از فروش پراید (خدابیامرز) خود، سهمی را میخریدم که تنها ۵۰% رشد داشته و وقتی سرمایه خود را نقد میکنم، تورم از من جلو زده و حال همان خودروی قبلی را هم نمیتوانم بخرم!
حالا مسئله جذاب میشود. نگران نباشید معمولا بورس ایران در بلند مدت سودی بیشتر از تورم داشته است. مگر اینکه مقطعی (به دلایل سفتهبازی) و در شرایطی بد وارد بازار شده باشید.
اما بیایید فکر کنید که تورم نداشتیم یا تورم ما ثابت بود، چه اتفاقی میافتاد؟ در ده سال گذشته چقدر به توان قدرت خریدتان افزوده میشد؟
درآمد دلاری، رویا یا واقعیت
آیا سهمی داریم که تورم نتواند سود ما را ببلعد و با تورم هم رشد کند؟ در اینجا لزوم سرمایهگذاری دلاری بیشتر شکل میگیرد. سالها پیش وقتی به کاهش ارزش ریال و راهی برای بلعیده نشدن سودهایم فکر میکردم، مثل بسیاری از مردم بهفکر درآمد دلاری افتادم.
راه دوری نمیرویم. همین سال ۱۳۹۶ حداقل دستمزد طبق وزارت کار با کارانه حدود یک میلیون و صد هزار تومان بود که با نرخ دلاری ۳۷۰۰ تومان آن زمان، برابر حدود ۳۰۰ دلار حقوق دریافت میکردند. اگر درآمد ما به دلار پرداخت میشد، با همان پایه حقوق (بدون افزایش) و با نرخ دلار ۱۷۰۰۰ تومانی اکنون ما باید حداقل حقوق ما معادل پنج میلیون یکصد هزار تومان باشد. اگر اکنون زیر این عدد درآمد ماهانه دارید، پس از حداقل حقوق پایه وزارت کار در سال ۱۳۹۶ هم درآمدتان کمتر شده است.
اما اگر من درآمدم به دلار بود دیگر نگران تورم زیاد کشور نبودم. شاید اصلا به اندازه اکنون هم به فکر سرمایهگذاری و آینده نگری هم نبودم. تحقیقات نشان میدهد که افراد ایرانی که به خارج کشور مهاجرت کردند، اکثرا افراد موفقی بودند. چرا؟
جواب: چون نوع اتفاقات داخلی و شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی کشورمان، طوری شکل گرفته است که همواره ما نگران فردای خود هستیم. اگر از ما بپرسند چشمانداز ۱۰ سال آینده و شرایط اقتصادی را چگونه خواهید دید، تقریبا هیچکس جواب روشنی برای آن ندارد. برای همین خط فکری ما هم از کودکی بر این اساس شکل گرفته که، ما باید خودمان به فکر آیندهمان باشیم. در نهایت این مجموع این عوامل باعث میشود که مردم ایران، یکی از آیندهنگرترین مردمان در جهان باشند. این در حالی است که بیش از ۶۰% افراد کارمند در آمریکا، هیچ پساندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند!
دلیل این امر هم آن است که مردم آمریکا دغدغه فکری برای آینده خود ندارند. بهاین ترتیب ایرانیانی که به خارج مهاجرت میکنند، به دلیل داشتن خط فکری اقتصادی و اینکه همیشه به فردای خود فکر کرده و درحال سرمایهگذاری هستند، جز دسته مهاجران موفق به حساب میآیند.
انواع سرمایهگذاری
درحالت کلی از نظر من هر نوع سرمایهگذاری، به دو نوع ساده و لایهای تقسیم میشوند. در ادامه به هرکدام از آنها میپردازیم.
استراتژی سرمایهگذاری ساده
اکثر سرمایهگذاریهایی که در اطراف ما وجود دارند، از نوع یک سرمایهگذاری ساده هستند. شما یک خودرو ثبتنام میکنید و در نهایت وقتی وارد بازار شد آنرا به قیمت بالاتر میفروشید. یا بهعنوان مثال دیگر شما در سهمی سرمایهگذاری میکنید و بعد از اینکه قیمت سهم، دارای ارزش افزوده شد، آنرا با قیمتی بالاتر میفروشیم.
عموما در سرمایهگذاریهای ساده، رابطه بین سرمایه اولیه ما و سود نهایی، در گرو رشد قیمت دارایی واسط صورت میپذیرد. همچنین دارایی واسط ما تنها عامل سود ما تلقی میشود.
یعنی در سرمایهگذاری خودرو اگر قیمت خودرو ارزان شود، ما ضرر میکنیم. یا در مثال خرید سهم، اگر قیمت سهم افت کند، ما بازهم ضرر میکنیم.
در این بین به فکر سرمایهگذاریهای لایهای افتادم که میخواهم در این مقاله آنرا با شما به اشتراک بگذارم.
استراتژی سرمایهگذاری لایهای (Layered investment)
این استراتژی را شخصا از سالهای ۲۰۱۴ تاکنون استفاده کردهام و حتی نتایج آنرا درسالهای گذشته هم بررسی کردم و تطبیق دادم. این استراتژی در کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه که دارای تورم سالیانه بالایی هستند، بازدهی بهتری دارد. استراتژی لایهای بسیار ساده است. وقتی که تورم سود شما را میبلعد، شما باید سرمایهگذاری خود را به نحوی تغییر بدهید که با تورم هم سرمایه شما زیاد شود. بهاین ترتیب مقدار سود شما در لایههای تو در تو، بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای تک لایهای و عادی میشود.
یعنی در اینجا واسط بین سرمایه اولیه و سود، بیش از یک عامل است. بهاین ترتیب هرچه تعداد عوامل واسط سرمایهگذاری ما بیشتر باشند، و همه آنها همسو با معامله ما باشند، سود ما بسیار بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
مثال:
اگر شما با ریال یک بیتکوین خریداری کنید، در حقیقت یک سرمایهگذاری لایهای را انجام میدهید. در حقیقت وقتیکه ما با ریال بیتکوین میخریم، یعنی هم دلار خریداری کردیم و هم بیتکوین. در این حالت ما دو سود را میتوانیم برای هدف سرمایهگذاری خود شناسایی کنیم. برای همین مقدار سود سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای دیگر است.
به عنوان مثال قیمت بیتکوین در اوج قیمت سال ۲۰۱۷ و با درنظر گرفتن قیمت ۲۰۰۰۰ دلار، برابر با حدود هشتاد و پنج میلیون تومان معامله میشد. اما در سال ۲۰۲۰ و با قیمت حدود ۱۰۰۰۰ دلار (نصف قیمت زمان اوج)، حدود ۱۶۵ میلیون تومان قیمتگذاری میشود. برای همین اگر کسی در اوج قیمت سال ۲۰۱۷ هم بیتکوین خریداری کرده باشد، به لطف زیاد شدن قیمت دلار، همچنان سود کرده است.
خرید طلا نیز یک سرمایهگذاری لایهای محسوب میشود. زیرا عوامل واسط برای در نظر گرفتن سود ما، هم عامل دلار/ریال و هم عامل نرخ طلا/دلار است. به این ترتیب اگر هر دو عامل صعودی باشد، میتواند سود بیشتری را نصیب ما بکند.
یکی دیگر از سرمایهگذاریهای لایهای خرید سهم در بازار بورس آمریکا است. وقتی شما یک سهم را در بازار بورس آمریکا خریداری میکنید، در حقیقت هم دلار/ریال و هم خود سهم را خریداری کردهاید. چگونه؟
بهعنوان مثال فرض کنید شما در ابتدای سال ۲۰۱۸ به اندازه یکصد میلیون تومان در سهام شرکت تسلا سرمایهگذاری میکردید. با نرخ دلار آزاد در آن زمان (۶۵۰۰ تومان)، شما مبلغ ۱۵.۳۸۰ دلار میتوانستید خریداری کنید. سهام شرکت تسلا نیز در همان بازه زمانی، ۳۱۷ دلار قیمت داشت. یعنی شما میتوانستید حدود ۴۸ سهم تسلا خریداری کنید.
امروز و در سال ۲۰۲۰، قیمت سهام تسلا حدود ۸۸۰ دلار است. اگر بخواهیم ارزش افزوده قیمت سهام را نسبت به زمان سرمایهگذاری حساب کنیم (بدون درنظر گرفتن سود تقسیمی و…)، شما حدود ۲۷۰% درسود هستید. اما سود خالص شما به همین مقدار خلاصه نمیشود. زیرا قیمت دلار به نرخ روز نیز تغییر کرده و اکنون دلار در همان بازار آزاد با نرخ ۱۷۰۰۰ تومان مبادله میشود.
حال بیایید سود کل را حساب کنیم:
۴۸ سهم * ۸۸۰ دلار = ۴۲۲۴۰ دلار
۴۲۲۴۰ دلار * ۱۷۰۰۰ (نرخ دلار) = ۷۱۸ میلیون تومان
میبینیم که با استراتژی سرمایهگذاری لایهای سرمایه شما نسبت به حالت اولیه، ۷۱۸% رشد داشته درصورتی که قیمت سهم تنها ۲۷۰% رشد داشته است. به این ترتیب اگر من پراید (بیچاره) خود را در یک سرمایهگذاری لایهای سرمایهگذاری میکردم، سود ناشی از تورم را هم بدست میآوردم. و بهاین ترتیب قدرت خرید من، حتی با افزایش تورم هم کاسته نمیشد.
آیا سرمایهگذاری با لایههای بیشتر هم وجود دارند؟
بله. بهعنوان مثال فرض کنید با سرمایه اولیه خود مقداری دلار و با آن دلار، مقداری بیتکوین خریداری کنید. حال مجددا با بیتکوین خود مقداری کوین دیگر (که میتواند نسبت بهبیتکوین رشد بیشتری داشته باشد) را خریداری کنیم. بهاین ترتیب اگر انتخاب درستی کرده باشیم، میتوانیم با لایههای بیشتر، سود بسیار بالاتری را کسب کنیم.
مثال:
در ابتدای سال ۲۰۱۶ بیتکوین با قیمت ۴۵۰ دلار و نرخ دلار ۳۳۰۰ تومان، حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان قیمت داشت. فرض کنید که شما با همین مقدار سرمایه، در آن زمان یک عدد بیتکوین خریداری میکردید. تا اینجا و طبق تعریفهای قبلی، شما یک سرمایهگذاری لایهای انجام دادهاید. اگر بخواهیم سودمان را محاسبه کنیم تا امروز (۲۰۲۰)، با نرخ بیتکوین ده هزار دلار و همچنین نرخ دلار ۱۷۰۰۰ تومان، شما حدود ۱۷۰ میلیون تومان سرمایه داشتید.
اما ما میخواهیم سرمایهگذاری خود را در لایههای بیشتری وارد کنیم. بهاین ترتیب که با همان یک عدد بیتکوین و در آن زمان، اتریوم خریداری میکردیم.
طبق نمودار فوق، قیمت اتریوم/بیتکوین (ETH/BTC) در ابتدای سال ۲۰۱۶، حدود ۰.۰۰۲ بیتکوین بود. یعنی میتوانستیم با یک عدد بیتکوین، مقدار ۵۰۰ عدد اتریوم خریداری کنیم. این خرید یک لایه جدید به سرمایهگذاری ما اضافه میکند. امروز یعنی در سال ۲۰۲۰، قیمت اتریوم/بیتکوین پس از دوسال ریزش قیمتی، حدود ۰.۰۲۵ است. حال بیاید سود سرمایهگذاریمان را حساب کنیم.
۵۰۰ اتریوم * ۰.۰۲۵ نرخ روز (۲۰۲۰) = ۱۲.۵ بیتکوین
در این حالت یعنی ما با خرید اتریوم در آن زمان توانستیم بیتکوین خود را ۱۲۵۰% بیشتر کنیم. اکنون ارزش بیتکوینهای خود را مجدد محاسبه میکنیم:
۱۲.۵ بیتکوین * ۱۰۰۰۰ نرخ روز (۲۰۲۰) = ۱۲۵ هزار دلار
در اینجا با افزایش نرخ قیمت بیتکوین از ۴۵۰ دلار به ده هزار دلار نیز سود زیادی بدست آوردیم. در نهایت باید مقدار دلار خود را به ریال تبدیل کنیم:
۱۲۰ هزار دلار * ۱۷۰۰۰ تومان (نرخ دلار ۲۰۲۰) = حدود دو میلیارد تومان!
در مثالهای فوق و با یک سرمایه ثابت، در حالت اول با دولایه سود، ۱۷۰ میلیون تومان و در حالت دوم و با سه لایه سود، ۲ میلیارد تومان سودآوری داشتیم. پس نتیجه میگیریم که هرچه تعداد لایههای سرمایهگذاری در این حالت بیشتر باشد، چقدر میتواند در سود نهایی ما تاثیر بگذارد.
این مثالهایی که در این مقاله زدیم، بالاترین بازدهی در سالهای اخیر نبودند و قطعا انتخابهای بهتری نیز برای سرمایهگذاری لایهای نیز وجود داشته است؛ که بسته به میزان آشنایی شما از بازاری که میخواهید در آن سرمایهگاری کنید و شناخت سهمها و رفتار بازار میتواند مقدار بازدهی شما را بیشتر کند.
معایب استراتژی سرمایهگذاری لایهای
این روش هم مانند سایر استراتژی سرمایهگذاریهای مختلف، دارای ریسک است. دقت کنید که تعداد لایههای بیشتر، امنیت سرمایهگذاری ما را بیشتر نمیکند. اگر لایهها در جهت عکس انتظار ما حرکت کنند، به همین میزان میتوانند برای ما زیان به ارمغان آورند. یعنی هر لایه میتواند به همان اندازه که سودآور باشد، به سرمایه ما زیان هم برساند.
مدیریت سرمایه این نوع سرمایهگذاری نیز بسیار سختتر و پیچیدهتر از حالت سرمایهگذاری عادی است. و نیازمند درک بیشتر و قدرت تحلیل بالا برای کنترل همزمان تمام عوامل واسط در سرمایهگذاری را میطلبد. اما این نکته را هم باید اضافه کنم که اگر در تشخیص جهت حرکت یکی از لایهها اشتباه کرده باشید، این شانس را خواهید داشت که لایههای بعدی اشتباه قبل شما را جبران کنند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.